نتایج جستجو برای عبارت :

زندون در بلنده باز نوونه

زندون در بلنده باز نوونه
شعر و غزل بدون ساز نوونه
نامردِ رفقِ دل راز نوونه
زندون در بلند و باز نوونه
 
اره زندونیمه بی ملاقاتیمه
اره زندونیمه حکم ابدیمه
ته ره گمه جان رفق "....."مه
قلم مه دست بلند مه دل فراوون
نامه نویسمه روی تخت زندون
مه دل پر درده آهای عاشقون
عجب دلی داشتا بیچاره مجنون
 
اره زندونیمه بی ملاقاتیمه
اره زندونیمه حکم ابدیمه
ته ره گمه جان رفق "....."مه
وقتی قدت بلنده,توی خیابون سرت به شاخه و برگ های درختای توی پیاده رو گیر کنه،
وقتی قدت بلنده یا استین پیرهنت کوتاه میشه یا قد شلوارت(این خیلی رو اعصابه)
وقتی قدت بلنده میزها متناسب با قد تو نیست و تو برای اینکه پات زیر میز جا بشه مجبوری پات رو خم کنی,
وقتی قدت بلنده و میری تو بازار سرت هی به این پارچه های جلوی مغازه‌ها گیر میکنه.
وقتی قدت بلنده و میری لباس میخری نمیگی فلان لباس رو من خوشم اومد اونو برام بیار,میگی سایز من چی داری:)،
وقتی قدت بلنده
 
متن آهنگ ماهان بهرام خان بنام استرس
چقدر باید طاقت بیارم تا قلبتو به دست بیارممن غیر برگشتن به عشقت کاری توو این دنیا ندارمخودت بگو دلتنگیامو کجای این دلم بذارمفرقی نداره روزه یا شب هر لحظه با فکرت بیدارمسخته همه روز و شبام بدون توحبسه دل و روحم توو این زندون توبسه بیا حالم بده از استرستو بیا به داد این دلم برسسخته همه روز و شبام بدون توحبسه دل و روحم توو این زندون توبسه بیا حالم بده از استرستو بیا به داد این دلم برس♪♫♪ ♪♫♪ ♪♫♪ ♪♫♪دا
سخت ترین کار دنیا ؟
کار در معدن؟
آتش نشانی ؟
کوره ذوب آهن؟
نه خیر ...
دیدن فیلم کره ای با مامان بزرگ ...به خصوص قدیمیاش ...
مثلا یه شخصیت مبارز رو گرفتن و دارن شکنجه میدن ...و دستاش رو بستن مثلا تو زندونه ...شروع میکنه گریه ...میگم گریه نکن مامان بزرگ ...میگه ببین دختر مردمو چطور انداختن زندون...!میگم دختر نیس مامان بزرگ ..پسره ...
میگه وا؟پس چرا موهاش بلنده ...میگم قدیما این شکلی بوده ...!دوباره گریه میکنه ...میگم چی شد باز ؟میگه لعنتیا نگا چطور اماما رو زندا
پیرمردی ته همدم پیر زنا
 
ناله سر دوره شنی بیه میشکا
ته سرپیش بیبو تلای ونگه وا
ته دست بزوئه پینه پیر مردی
ته سرنوشت همینه پیرمردی
با هیچکس ناینی کینه پیرمردی
 
استغفار و صلوات ورد زبون
 
علی و ممد و حسن وچه نوم
شمه اعتقاد دور پیر مردی
ناشتنی سواد دور پیرمردی
ته وون غریب جا پیرمردی
پسر زن ورنه سوا پیرمردی
ته رفق پیرزنا پیرمردی
 
بخاری ره تش هاکن با لله وا
مهمون کلسی تا صواش گوگزا
نهار نفت کاکه نیم دونه پلا
پیر ادم نوونه سرد پیرمردی
وچه تا بووش
دانلود آهنگ مرتضی اشرفی دل عاشق
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * دل عاشق * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , مرتضی اشرفی باشید.
دانلود آهنگ مرتضی اشرفی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Morteza Ashrafi called Dele Ashegh With online playback , text and the best quality in mediac
متن آهنگ دل عاشق مرتضی اشرفی
دل عاشق چه میدونه، چی خوبه! چی بد!دل اگه عاشق بشه؛ میشه برات مصیبتدلی که عاشق بشه؛ کوره دیگهفقط یه بنده اس، که عشقشو میگه
قلب تو قلب پرندهپوستت اما پوست شیرزندون تن و رها کنای پرنده پر بگیراون ور جنگل تن سبزپشت دشت سر به دامناون ور روزای تاریکپشت این شبای روشنبرای باور بودنجایی باید باشه شایدبرای لمس تن عشقکسی باید باشه بایدکه سر خستگیاتوبه روی سینه بگیرهبرای دلواپسی هاتواسه سادگیت بمیرهقلب تو قلب پرندهپوستت اما پوست شیرزندون تن و رها کنای پرنده پر بگیرحرف تنهایی قدیمیاما تلخ و سینه سوزهاولین و آخرین حرفحرف هر روز و هنوزهتنهایی شاید یه راههراهیه تا بی نها
تکست داد که از فلان گروه پیداتون کردم میشه آشنا بشیم بیشتر. 
قصدم بیشتر این بود سرکار بذارمش خدا بگذره از سر تفصیراتم 
گفتم بفرمایید. شروع کرد گفت از خودش و من که دور و برم پر شده از پسرهایی که ۵-۶ سال کوچکترن ازم پیچوندمش تا بفهمم چند سالشه بعد سنم رو بگم ۸ سال از من بزرگتر بود متولد اوایل دهه ۶۰. خلاصه من هم سنم رو گفتم و شروع کرد گفتن که من قدم بلنده ها شما قدتون چنده بعد که گفتم گفت: قدتون بلنده ولی میتونم بپرسم چند کیلو هستین؟! گفتم نه متاسفم
بچه های گل توی خونه. همین من ، جوان تر که بودم سلیطگی هایم زیبا تر بود! ناظم دوره اول متوسطه مان (بخوانید دوره راهنمایی) جوان و ززکی و به شدت سانتی مانتال بود. همانطور که اشاره کردم هیکل خوبی داشت. قدش کوتاه بود و مانتوهای تنگ بالای زانو میپوشید، ناخن هایش کاشت بودند و بلند، مژه هایش هم مصنوعی! به زمان خودش، پلنگی بود دوست عزیز! از طرفی عین سگ هم پاچه ما را بابت نیم میلیمتر ناخن میگرفت! 
 
یک بار ناخن هایم اندازه سه چهار میلی متر بلند بود. بچه ها م
پدر مستر میخواست گل پسر رو روی تخت پیش خودش بخوابونه.
یواشکی به مستر میگم گل‌پسر از روی تخت میفته، ارتفاعشم بلنده.
یهو دیدم‌ پسرک رفته تو اتاق به پدربزرگش میگه:
پدرجون اگه یه پتو این طرف گل‌پسر بذارین و چند تا بالشم اینجا بچینین دیگه خیالمون راحت میشه که گل‌پسر نمیفته. :)

+عاشق تدابیرشم ^_^
شب چقدر درازه 
ماه چقدر بلنده
دل آدم میگیره
 
تو دیگر نیستی که زخم های قلبت را ببوسم، عطرت را بو بکشم...
عزیزدلم، فصل بهار که بیاید، تو بازخواهی گشت؟ غنچه ها که باز میشوند، خنکی صبحدمان که بدن را مورمور میکند، بر سر شاخه ها که جوانه سبزی پیدا  میشود؛ عزیزدلم...
بهار بهیمو شونی شالیزار، معصومه بالا ملی
ته جلو دیی ته مار ته دنبال، معصومه بالا ملی
من دومه غریبی دل داری ناخار، معصومه بالا ملی
الهی بمیره کیجا تنه مار، معصومه بالا ملی
معصومه بالا ملی
برو دندون طلایی
مره زندون هدائی
 
 
باید واسه چهارشنبه یه داستان کوتاه بنویسم ...
طرحم خیلی بلنده به درد یه داستان ۵۰۰۰ کلمه ای نمیخوره 
خاطرات بامزه یا جداب و جالبی که ممکنه تلخم باشه برام کامنت کنین شاید یه جرقه ای تو مخ داغونم بخوره ...
مغزم لااال شده...امروز
خودشونم نمیدونن باهام چ کردن خیلی پررو پررو تو چشمای من نیگا میکنه میگه اینه بچه ای ک تربیت کردم؟اره اینه ک تربیت کردی اره اینه ک ریدی تو درونشبیرونش قشنگه قد اش بلنده شونه هاش پهن اع بازو هاش بزرگه ولی مغزش....ولی روحش...............................
حقیقتش
از قضاوت از نظرات مزخرف ازینکه کسی گیر بده به من که چرا موهام بلنده یا چرا وقتی میخندم دندونام میزنه بیرون یا لباسام که چرا گل گلین یا چرا لبخند داری یا چرا لپات قرمزه یا چرا بینیت بزرگه
یا هرچی
دوست ندارم حاشیه داشته باشم
 
برای همین تلگرمم رو خصوصی کردم و عکسامو فقط مخاطبام که ادمایین که عزیزن برام و دوسشون دارم، میبینن.
همین.
دیگه بیرون رفتن بهم خوش نمیگذره باید یکاری  کنم خوش بگذرونم 
دیگه غم و غصه و غر زدن برام فایده نداره....
فک کنم باید کانالم عوض کنم بزنم کانال به خود رسیدن و جینگول پینگول کردن و کلاس رقص رفتن... 
میگن توجه به زیبایی خودمون یک جور لذتِ... 
میخوام موهام کوتاه کنم (موهام تا پایین کمرمه و بنظرم خیلی بلنده...) ولی مامانم نمیزاره میگه موهات همینجوری خیلی قشنگن!
رنگم که نمیزارن :( 
امروز اولین روز تابستونه (استیکر ذوق و شوق (خیلی ذوق و شوق)) و اولین شنبه تابستان!! (چه شنبه ای!)/از لحاظ حال شخصی و حال هوای خونه و خانواده الحمدلله همه چی بر روال عادی خودش داره پیش میره و همه چی خوبه! تازه تابستونم که هست!/الان از یذره فرصتی که دارم تو این چالش شرکت میکنم که خیلی چالش خوبیه به نظرم همه باید شرکت کنن و دلیل زنده بودنشونو بدونن/ به قول یه دیالوگ تو فیلم sin city که میگفت:
لوسیل: زندون برات جهنم بود مارو؛ این بار حبس ابد می گیری.
مارو: جه
من آدمی هستم در شرف سن 20، شیک میپوشم، یعنی لباس هام خاصه، سخت پسندم، سلیقه خیلی ها رو چندان قبول ندارم، چیزی که مد میشه همه میخرن رو نمیخرم، چون میخوام متفاوت باشم عاشق ست کردن لباس هام هستم با کمترین امکاناتم باشم، ولی خوب ست میکنم.
مانتو جلو باز میپوشم ولی حتی تو گرمای تابستون یه بافت دارم، مشکی تاپه ولی به هر حال بافته و بلنده، همیشه زیر مانتو جلو باز هام میپوشم، هیچ وقت کوتاه نمیپوشم زیر مانتو جلو باز. شالم هم همیشه بلنده تا جلو باز زیاد ب
خدایا شکرت ده دقیقه پیش گفتم نمیشه رو بهارخواب خوابید خیلی گرمه 
بابا رفت تو اتاق و پنکه رو برد! 
هر شب تو هال می خوابه و پنکه قدیمیو میزنه (همین کوتاه ها) امشب گفتم منم میرم تو هال جلو پنکه 
رفت تو اتاق گفتم خوب تو اتاق رو تخت بخوابه پنکه قد بلنده رو می بره به درد من نمیخوره 
کوتاهه رو هم که اگه روشن کردم و فیلم و میتینگ شد که دو تا پنکه روشن نباشه و ما الان رو بهارخوابیم مشکل نداریم و... اصلا اگه پسر اول خواست تو اتاق خودش روشن کنه چی؟ 

خوب باد ب
به نظرم باید ستایش چهارم ساخته بشه 
توی این سری اولویت با اونایی بود که آفتاب لب بوم بودن 
ستایش و فردوس و خانم بزرگ و آقای مظفری ازدواج کردند
سری چهارم باید ساخته بشه تا محمد پسر ستایش دوتا دختر ای صابرم ازدواج کنند
تازه هنوز عروس فردوس که روی ویلچرم بود مونده اونم باید خوب بشه و یه شوهر براش پیدا بشه 
 
از اتاق فرمان اشاره میکنند بابای پریسیما اعتراض کرده من به خاطر شماها قتل انجام دادم رفتم زندون چرا برا من زن نگرفتی برای همین احتمالا ستا
احمد آزاد


آهنگ بی نظیر زندون خیال
تو زندونه خیال تو دلم پوسید یه فکری کن
گلستونه امید من همه خشکید یه فکری کن
برای من یه فکری کن جدا ماندن
جدا گشتن برای تو چه آسونه
ولی من بی تو میمیرم به حال من یه فکری کن
برای من یه فکری کن هنوز بوی تورو داره
در و دیوار این خونه هنوز عکسه توی طاقچه
میونه اون دوباره داره تو زندونه خیال تو
دلم پوسید یه فکری کن گلستونه امید من
همه خشکید یه فکری کن برای من یه فکری کن
ولی با من چرا ای آشناتر از همه با من
بدون دنیا بر
  We know that We all wantTo fly in the sky...But we don't know that how muchSky is cold and high...And also we know that..Sky is dark at night... :)Maybe we all just need time....We all just should realizeNow What we really wantAnd we can't live without light:)So the first thing that we should doIs that find a moon or starThen with a little hopeWe can do it and start :)
 
 
 
 
 
همه ى ها میخوایم 
که به آسمون پرواز کنیم... 
ولى ما نمیدونیم که چقدر
آسمون سردو بلنده.... 
و ما میدونیم
آسمون شبا تاریکه... 
شاید هم منو به زمان نیاز داریم
شاید همه ى ما باید بفهمیم
ما واقعا الان چى میحوایم...  
و ما بدون نور نمیتونیم
خری آمد بسوی مادر خویش *** بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش 
 
برو امشب برایم خواستگاری *** اگر تو بچه ات را دوست داری 
 
خر مادر بگفتا ای پسر جان *** تو را من دوست دارم بهتر از جان 
 
ز بین این همه خرهای خوشگل *** یکی را کن نشان چون نیست مشکل 
 
خر از شادمانی جفتکی زد *** کمی عرعر نمود و پشتکی زد 
 
بگفت مادر به قربان نگاهت *** به قربان دو چشمان سیاهت 
 
خر همسایه را عاشق شدم من *** به زیبائی نباشد مثل او زن 
 
بگفت مادر برو پالان به تن کن *** برو اکنون بزرگان را خبر
دانلود آهنگ شهرام شکوهی عشق ممنوع | کیفیت 320 و 128
همینک برای شما کاربران جاز موزیک ترانه عشق ممنوع با صدای شهرام شکوهی را آماده کرده ایم
Exclusive Song: Shahram Shokoohi | Eshgh Mamnoo With Text And Direct Links In jazzMusic
متن آهنگ شهرام شکوهی عشق ممنوع
ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای
دل دیوونه ای دل دل دیوونه تو که تنها نشستی کنج می خونه
توی این شهر پر از تابلو ممنوعه عاشقی جرمه واسه عاقل و دیوونه دل دیوونه
ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای
دل دیوونه دلی که خونه توی
دانلود آهنگ شهرام شکوهی عشق ممنوع | کیفیت 320 و 128
همینک برای شما کاربران جاز موزیک ترانه عشق ممنوع با صدای شهرام شکوهی را آماده کرده ایم
Exclusive Song: Shahram Shokoohi | Eshgh Mamnoo With Text And Direct Links In jazzMusic
متن آهنگ شهرام شکوهی عشق ممنوع
ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای
دل دیوونه ای دل دل دیوونه تو که تنها نشستی کنج می خونه
توی این شهر پر از تابلو ممنوعه عاشقی جرمه واسه عاقل و دیوونه دل دیوونه
ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای
دل دیوونه دلی که خونه توی
بسم الله
 
 
انگار امروز یه شروع جدیده برای من وهمه اش هم از صدقه سری این هوای بهاریه :)
برای اولین بار دیشب قبل از خواب پنجره رو باز کردم و امروز بعد از بیدار شدن از خواب سراسر احساس شعف میکردم! عطر گل های یاس پشت پنجره به همراه نسیم بهاری هوای اتاقم را به همراه همه افکارم تعویض کرد، همانند تعویض لامپ سوخته با لامپ ال ای دی ؛ ببین چقد قشنگ میشه:)
اگه حال و هوام جوری بود که میگفتم :« شما که گردنت بلنده میتونی بگی باهار کدوم وره؟»
ولی حالا میگم: ببی
اومد پشت آیفون سلام کردم تلفنم زنگ خورد آهسته گوشی آیفون دادم دست امید. جلوی آیفون ایستاده بود و میگفت فاطمه خانوم انقدر غر زدی ریشهات بلنده رفتم آرایشگاه. خوب شدم؟ امید تا اون لحظه حرفی نزده بود علی هم فکر میکرد من پشت آیفونم. گفت علی جان شما شوهر اون یکی آبجی هستی چرا میری آرایشگاه تغییرات چهره ت رو با این یکی آبجی چک میکنی؟علی جا خورد؛ من داشتم از خنده منفجر میشدم. علی گفت آقا امید شما هستی؟ اومدم یه سلامی بدم فقط. خجالت کشید هرچی اصرار کرد
دانلود آهنگ شهرام شکوهی عشق ممنوع | کیفیت 320 و 128
همینک برای شما کاربران جاز موزیک ترانه عشق ممنوع با صدای شهرام شکوهی را آماده کرده ایم
Exclusive Song: Shahram Shokoohi | Eshgh Mamnoo With Text And Direct Links In jazzMusic
متن آهنگ شهرام شکوهی عشق ممنوع
ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای
دل دیوونه ای دل دل دیوونه تو که تنها نشستی کنج می خونه
توی این شهر پر از تابلو ممنوعه عاشقی جرمه واسه عاقل و دیوونه دل دیوونه
ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای
دل دیوونه دلی که خونه توی
متن آهنگ سینا سرلک بنام دختر گل فروش

سختیای زندگی رو نمیشه آسون گرفت با حلب پاره نمیشه سقفی تو بارون گرفت نون بیار کباب ببر اسم یه بازى بود فقط تو صف شلوغ فقر حتى نمیشه نون گرفت این روزا از رو ندارى عاشق و معشوق میشن من یه لیلى میشناسم مهرشو از مجنون گرفت دختر گل فروش از بس که گلاشو نفروخت کاسه ی گدایى رو به سمت این و اون گرفت مردی که گلیمشواز توی آب در نیاورد یه اتاق بی اجاره گوشه ی زندون گرفت هیچ کسی زیر پرش گله رو به چرا نبرد نی شکست و رنگ زوز
سلام ای تو زیباترین عشق ممکن
محاله رقیبی برات بوده باشه
اصن اونقدر ذات عشقت درسته
رقیبت محاله که آسوده باشه
بذار باورت شه من عاشق ترینم
بدون تو دنیای من بی فروغه
نباشی، منو عاشقی هام سرابه
یقینا تموم غزل هام دروغه 
حصار تنت خوبه زندون من شه
گرفتار موج چشاتم یه خواهش
بذار وقتی غرق نگاهت می میرم
بازم زنده شم با یه موج نوازش
تو فانوس دستای روشن که داری
واسه قایق بی پناهم ، پناهی
همین که تو رو دارم ای عشق خورشید
نمی ترسم از وحشت این سیاهی
سلام ای
دو سه روز مونده به امتحان و بخاطر تست زدن یکی از مسرا میرن خونه مامانم که خونه خلوت باشه وقتی هر دو با همند صدای بازیشون بلنده و نمیشه تمرکز کرد. امروز فسقلی جانم داوطلب شد بره مامانم خونه برادرم مهمون بودن و فسقلی هم خوش خوشانش شد و رفت اونجا. دوبار بهش زنگ زدم حرف زدم و الان که نه شب هست واقعا دیگه دلتنگیم اذیت میکنه انقدر دلتنگشم که ابدا نمیتونم تمرکز کنم. زنگ زدم که بچموو بیارین با دایی جونش رفته ددر. شازده هم بدتر از من هی میگه نمیخوام تنها
فرمانده به همخدمتیم گفته بود اگه فلان فایل اکسس رو برام ظرف ده روز درست نکنی تبعیدت میکنم به بدترین جا.
این بنده خدا هم اصلا اکسس بلد نبود.
من به گفتم من برات میزنم خیالت راحت.
همون اول شستم خبر دار شد که نمی تونم ژست مخلصین بگیرم و بگم برای رضای خدا.چون میدونم برای خودم تمرین و تجربه است و چیز جدید یاد میگیرم و ی جورایی مشتاق همچین پروژه ای هستم.
الان که یک و نیم شبه و ی بارون خیلی قشنگ داره می اد و کلی هم بوی نم و بارون بلنده و هوا شدیدا خنک و کلی
جمله ای تاثیر گذار از پدر بهنام
حرکت به سوی اهداف بزرگ مثل رانندگی در یک جاده مستقیم و بلنده که انتهای اون معلوم نیست و تا دور دست­ ها ادامه داره. آدم وقتی ابتدای راه هست و به انتهای جاده نگاه میکنه، میبینه که دو طرف جاده در افق با هم تلاقی پیدا کردند و شاید بترسه و با خودش فکر کنه "این غیر ممکنه که من بتونم با ماشینم از این مسیر باریک عبور کنم" و از حرکت به سمت هدف خودش منصرف بشه. ولی بهنام، هیچ وقت اسیر افکار منفی نشو. مسیرت رو با قدرت ادامه بده
... وَ هَبْ لِی مُلْکاً لایَنْبَغِی لِأَحَد مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهّابُ فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ ... وَ الشَّیاطِینَ... (سوره ص آیات 35 تا 37)... و حکومتى به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد!! که تو بسیار بخشنده اى ! پس ما باد را مسخّر او ساختیم... و شیاطین را...آدم فکر میکنه که همچین آدمی دیگه خواسته ای نباید داشته باشهحکومتی در اختیار او گذاشته میشه رویایی و منحصر به فرد -تسخیر باد، تسخیر شیاطین، همکلام شدن با حیوانات، قصرهای بی
توروزای تلخ زندان گاهی دل میمیره از درد
روزائی هست که یه فکری نفسو میگیره ازمرد
اونکه توزندان اسیره گاهی دوست داره بمیره
یادزندگیش میفته بدجوری دلش میگیره
تو روزای تلخ زندان خدابهترین رفیقه
هرتکه چوب یه امیده واسه اونکس که غریقه
تو روزای تلخ زندان دل ورم میکنه از غم
گاهی بایه فکر موذی بخدا میترکه آدم
توسرش هزارو یک فکرتودلش هزارتا درده
اونجابین فکر و قلبها روز و شب جنگ و نبرده
دل میگه اینجوریا نیست فکرمیگه چه خوش خیالی
کی میدونه این که گفت
از شرکت سابقم باهام تماس می‌گیرن که بیا وجه تسویه رو برات واریز کنیم. ساعت رفتنم رو باهاشون هماهنگ می‌کنم و میرم یه دوش می‌گیرم. زیر دوش به این فکر می‌کنم که چه خوب شد، اونجا یه لوازم‌التحریری خفن داره و می‌تونم هرچیزی توش پیدا کنم. تو راه به این فکر می‌کنم، چرا منم از اون شلوارایی که برای محمد خریدیم، نداشته باشم؟ اتفاقا تو مسیر هم هست، پس پیش به سوی یه روز خارج از کنترل.
بعد از تسویه حساب با شرکت و یه سری دروغ که باهم رَدوبَدل کردیم، وارد
دلم همسری میخواد که هر از گاهی قربون صدقه ام بره،زیباییم به چشمش بیاد.حتی برای یک بار هم که شده با عشق نگاهم کنه.وقتی میریم بیرون دستمو بگیره.هر از گاهی نوازشم کنه.
با این که قدم بلنده،اندامم خیلی خیلی متناسب و ورزشکاریه،و خیلی از قیافه م خوشم میاد و ظاهرمو دوست دارم اما ظاهرا اصلا به چشم همسرم نمیاد که هیچ،مدام هم از قیافه و تیپ و ظاهرم ایراد میگیره.
گاهی به گذشته فکر میکنم و یاد خواستگارهایی می افتم که علاوه بر اینکه خیلی شرایط و اوضاع خوبی
صدای جر و بحث زن و شوهر همسایه از آپارتمان کناری میاد
صداشون خیلی بلنده و فکر کنم همه خونه های اطراف دارن صدا رو میشنون
بلند میشم پنجره رو می بندم تا صدا کمتر به گوشم برسه و زن ها و مرد های و می بینم که از پنجره ها و گوشه پرده دارن دنبال منبع صدا میگردن
میام میشینم پشت میز
موسیقی که دارم گوش میکنم و بلند تر میکنم تا نشنوم 
چون هیچ وقت جزئیات زندگی دیگران برام مهم نبوده
و دارم به این فکر میکنم که چرا باید جزئیات زندگی دیگران برای عده ای مهم باشه
ا
اشکای یخی
 سیاوش قمیشی 6/8G                   Am Em  C          Bm                G               Am          C                     Bm اشکای یخی مو پاک کن      درای قلبت و وا کن       صدای قلبمو بشنو       من چه کردم با دل تو
                       [ G (X4) – F#dim7 (X6) – G (X2) – Dsus – D ]
D           G               Am     C         Bm                      G                        Am Em C      Bm            G
کاشکی تو لحظه آخر      عشقو تو نگام می خوندی        قلب تو صدامو نشنید      رفتی با غریبه موندی    
نمی دونم بعضیا چرا همیشه طلب کارن. انگار که تنها آدم روی زمین اونان، بقیه رو هم هیچی حسابشون نمی کنن. این که هیچی حساب نکنن به درک و چه بهتر ولی طلب کاریشون مغز آدمو به درد میاره. البته آدم اون شکلی باشه خودش راحتتره ها، ولی پدر بقیه رو درمیاره.
نمی دونم چرا به این فکر نمی کنیم که همگی مث همیم. حق تحقیر کردن بقیه رو نداریم. هیچ کدوممون اونقدر خاص نیستیم. معمولیم مث هم دیگه. اگه موقعیت های اجتماعیمونم فرق میکنه دلیل بر این نمیشه که از بقیه بهتریم.
عزیزم یادت نمی آید مرا؟
بگذار بهت بگویممن همان دختر دلبر لر عاشق کش عیار پریوشت هستمچهره ام را خوب ببین!چشمانم سبز است ، همان چشمانی ک اولین بار توی پیاده رو های ارم بهشان زل زدیدستانم را تماشا کن ، همان دستهایی که گفتی بودی طراوتشان از گل های امارت فیل بیشتر استلبخند هایم را ببین ، درست مثل گذشته همانقدر پهن و عمیق دندان هایم نمایان می‌شود و تو لبخند میزدی " آخ دندان‌های سفیدش"قصه ی دوست داشتنت را جار زده بودمدر کوچه ها و خیابان ها ، در دشت
آغوش تو شخصی ترین رویای دنیاس
دنیای آغوشت برام رویاس دختر 
کی گفته زیبایی تو موهای بلنده
موهای کوتاه تو هم غوغاس دختر
موهای کوتاه تو هم غوغاس وقتی
دستای باد هرزه از موهات کوتاس
من دل به آغوشت زدم غرق تو باشم
جایی که باید دل به دریا زد همین جاس*
| هانی ملک زاده |
* منزوی
گفت: چه شکلیه؟
گفتم: موهاش بلنده. ریش و سبیل هم داره. ببینیدش متوجه میشید.
گفت: شبیه توعه؟
گفتم: نه! خیلی هم زشته!
گفت: حالا که دارم به جات میرم، این قدر منو ازش نترسون.
گفتم: من خودم چون می‌ترسم، نمیرم!
***
برگشت. گفت: باهاش حرف زدم. بهش گفتم حداقل تا کنکور دست از سرت برداره. خیالت راحت باشه. الان هم می‌رسونمت خونه. راستی... موهاش بلند نبود. همه رو از ته زده‌بود. کچل کچل! ریش و سبیلش رو هم زده‌بود.
تعجب کردم. چه معنی داشت این کار؟  گفتم: خب پس زشت‌تر شد
 
 
 
 
 
دخترک دوید سمت مادرش و گفت: مامان، ببین پسر عمو اذیت میکنه.مادرش همین که چشمش به دست نامحرم افتاد که شانه دخترش را می کشد با نارحتی گفت: خجالت نمی کشی آقا مهران دخترم دیگه به سن تکلیف رسیده.
مهران بیچاره که توقع شنیدن سن تکلیف رو نداشت گفت: من از کجا میدونستم که ریحانه به این سن رسیده؛ در ضمن این چه جور تکلیفیه که بلوز و شلوار پوشیده و سرش هم تقریبا برهنه است؟ریحانه گفت: دیدی مامان، گفتم چادر بپوشم هی میگی نه نمی تونی جمع کنی اگه میذاشت
مامان را بعد از کلی وقت_شاید دو هفته_ دیدم
مثل همیشه شروع کردم از هرچه که به ذهنم امد گفتم
خندیدیم
بغلش کردم و خداحافظی و حالا توی خانه ای هستم که دیوارهای قهوه ای دارد
و حس گند و تپش قلبی دارم که پروپرانول ها هم جلودارش نیستند
توییتر را برای گم کردن این حس بالا پایین کردم و به یک عکس سه نفره از صاحبان شهر نو رسیدم که یک نفرشان "پری بلنده" بود و کامنت ها که داستان های مختلفی درموردش میگفتند
بیشتر حالم بد شد
نمیدانم این حس بد که مثل سرطان به مغزم چ
دانلود آهنگ وقتی رفتی باز هوا بد شد محمد زارع
Download Music Mohammad Zare Vaghti Rafti Baz Hava Bad Shod
دانلود اهنگ وقتی رفتی باز هوا بد شد از محمد زارع با متن شعر و ترانه از سایت پلی نیو موزیک
دانلود اهنگ خاطره انگیز وقتی رفتی باز هوا بد شد از محمدزارع
دانلود آهنگ قدیمی وقتی رفتی باز هوا بد شد زارع
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید…
تکست و متن آهنگ محمد زارع وقتی رفتی باز هوا بد شد
وقتی رفتی باز هوا بد شد روزگار از بدی بدتر شد
وقتی رفتی آسمون تر شد گریه ابرا
به نام خالق بی‌همتا
سلام آقا
امسال و امشب اولین شبی بود که داغ نطلبیده شدم به طور خاصی وجودم
رو سوزوند و از ته دل خواستن یک لحظه بودن و دیدن حرمتون آرزوی تموم
وجودم شد.
دلم لرزید، لرزشی بی‌تکرار  که هر ثانیه‌اش فرق می‌کنه با ثانیه قبل از اون.
اصلاً مگه می‌شه آرزوی بودن تو سرزمین عشق تکراری بشه.
واگویه‌ها، خاطرات، زائران پیاده‌تون، تصاویر حرم و ...غم دلم رو به امید گرفتن 
برات سال آینده می‌شوره. دست گدایی‌ام به آسمون بلنده و وجودم یک‌
ده تا که چه عرض کنم تعدادش خیلی زیاده.من اینا رو توی لیست فانتزیام نوشتم.که یک تعدادیشونو انجام دادم و یه تعدادیشونم هنوز توی لیستمه.فانتزی به نظرم جالبتره تااینکه یه تعداد محدودی کار باشه که بخوام انجام بدم.فرقشم با آرزو داشتن اینه که چیزای عجیب غریبن اغلب.چیزایی که شاید به نظر مسخره پیش و پا افتاده یا سهل الوصول باشن ولی خب واسه من فانتزیه.
1.اهدای داوطلبانه خون   (راستش از خون دادن میترسم خیلی زیاد و واسه یه سرنگ خون دادن حالم بد میشه چه بر
دانلود آهنگ جدید حمید امیدوار عشق پنهون
Download new Music Hamid Omiadvar eshghe penhon
آهنگ جدید حمید امیدوار بنام عشق پنهون
دل نمیذاره بگم چه حالی داره آخه هرچی که میخواد سرم میاره
یه عشق پنهون عمری شده زندون توی این قلبی که هیچ  
 
 
 
دانلود آهنگ با کیفیت 320
 
متن آهنگ عشق پنهون
 
آهنگ های حمید امیدوار
این روایت از امام علی (ع) را چگونه شنیده بودید: خلخال از پای زن یهودی به ناحق غارت شده و آدم از شنیدن این غصه اگر دق کند، حق دارد. ‌در روایت اصلی، غصه، غصه‌ی بی‌غیرتی مردمان آن سرزمین دربرابر ظلم است درحالیکه مردان آن سرزمین، با کمترین مقاومت، سپاهیان معاویه را بدرقه کرده و دربرابر تعدی به زنانشان، به التماس و اظهار عجز افتادند. متفاوت است نه؟ و این درحالی‌است که در روایت عام، غصه‌ی تعدی ناحق به یک زن یهودی برجسته می‌شود. هردو جان‌کاه‌ان
داشتیم با هم قدم میزدیم رو‌پشت بوم اون ساختمون بلنده ک وقتی پایین رو نگاه میکنی روبه روت یه تابلوی بزرگ تبلیغاته، داشت همه اش حرف میزد از در و دیوار و همه جا خلاصه، یه هو ساکت شد. وایساد،برگشتم ببینم چی شده، گفت چرا تو دیگه نمی‌نویسی!از یه سال بیشتر شده:(حواسم بهت هستاااا قرار بود وقتی پاییز اومد بنویسی ولی شروع نکردی الانم‌ک بهار داره تموم میشه ... یه هو زدم زیر گریه،احساس فروریختن داشتم!چرا باید از نوشتن نه "نوشتن" انقدررر دور باشم نوشتنی ک
 
مردمی که اسیر جهل اند حتی بال های فرشته ی نجاتشان را از ریشه می کنند و خام خام می خورند.
تاج بر سر ابلیس می گذراند و با جام هایی مملو از خون، معصومیت را غسل می دهند. در این میدان مرگ می رقصد، شیطان وحشیانه می خندد و اتفاقا کلوچه های شیرین عمه خانم گوشت نوزاد از آب در می آیند.
عیسی مصلوب با درد به گناه آدمیان می گرید و مردی دیوانه وار زیر تیر سوزاننده ی خورشید، سرود یکشنبه ها را می نوازد. 
کلیسا، میخانه و کشیش، ساقی می شود. ستاره ی اقبال مرده و جه
به نام خالق زیبایی ها
همه مدارس رو تجربه کردم ابتدایی دخترانه و پسرانه شو دبیرستان دخترانه و پسرانشو (از راهنمایی فاکتور میگیرم)
اگه بخوام یه دسته بندی داشته باشم از نظر انرژی که میگیره و میزان شیطون بودن بچه ها:
1)مدرسه ابتدایی دخترانه=مدرسه دبیرستان پسرانه
2)مدرسه ابتدایی پسرانه=مدرسه دبیرستان دخترانه
بعد از مورد دو من یک عدد جنازه بودم یعنی نابود شدم یعنی من پر انرژی کم آوردم
دبیرستان پسرانه که کلا یه بار بیشتر نرفتم اون هم باالاجبار ولی
به نام خالق زیبایی ها
همه مدارس رو تجربه کردم ابتدایی دخترانه و پسرانه شو دبیرستان دخترانه و پسرانشو (از راهنمایی فاکتور میگیرم)
اگه بخوام یه دسته بندی داشته باشم از نظر انرژی که میگیره و میزان شیطون بودن بچه ها:
1)مدرسه ابتدایی دخترانه=مدرسه دبیرستان پسرانه
2)مدرسه ابتدایی پسرانه=مدرسه دبیرستان دخترانه
بعد از مورد دو من یک عدد جنازه بودم یعنی نابود شدم یعنی من پر انرژی کم آوردم
دبیرستان پسرانه که کلا یه بار بیشتر نرفتم اون هم باالاجبار ولی
1. قلعه پری.یادگاری عهد دیردر منطقه ومرکز پراکنشی قومی معرف به پرتکنوی به نقل از هرودت یکی از طوایف شش گانه تشکیل دهنده قوم ماد بودند و در کوهای بختیاری گله دار و جهت چرا به جنوب شرقی ملایر آمده و مقیم شدند و نام این قوم بر زیستگاهشان نهاده شد.   مجموعه یافته های فرهنگی در این تپه وهمچنین سبک تدفین در این قبور بیانگر فرهنگ گذشته این منطقه در دوره پیش از تاریخ است وگمانه ها حکایت از قدمت آن به هزاره سوم قبل از میلاد میدهد .
2.قلعه بلنده ی قریه ی از
1. قلعه پری.یادگاری عهد دیردر منطقه ومرکز پراکنشی قومی معرف به پرتکنوی به نقل از هرودت یکی از طوایف شش گانه تشکیل دهنده قوم ماد بودند و در کوهای بختیاری گله دار و جهت چرا به جنوب شرقی ملایر آمده و مقیم شدند و نام این قوم بر زیستگاهشان نهاده شد.   مجموعه یافته های فرهنگی در این تپه وهمچنین سبک تدفین در این قبور بیانگر فرهنگ گذشته این منطقه در دوره پیش از تاریخ است وگمانه ها حکایت از قدمت آن به هزاره سوم قبل از میلاد میدهد .
2.قلعه بلنده ی قریه ی از
 
حرف خوبی میگفت روضه خون: آی جوون قلبت با امام حسین باشه ، نه زبونت وجودت با امام حسین باشه ، نه لباس مشکیت طینتت با امام حسین باشه... حر عاقبت بخیر شد چون قلبش حسینی بود...

_ امسال میرین کربلا روبروی ضریح امام حسین علیه السلام بایستید بگید امسالم من اومدم آقا سرتونو بالا بگیرید و بگید امسالم تلاش کردم برای جدایی این دو تا جوون! امسالم تلاش کردم برای بی آبرو کردنه... امسالم تلاش کردم برای زمین زدن و انتقام گرفتن از همکارم... امسالم تلاش کردم ب
لامصب خیلی ام بلنده
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



دانلود ویدیوحجم: 1.81 مگابایت
طنز جالب و باحال انواع داداش برای برخی دخترا ، اصولا برخی دخترهای این زمونه هفت – هشت نوع داداش دارند.
 
هر کدوم از داداشاشونو هم واسه یه کاری میخوان.
 داداش شماره یک: بچه پولدار
ماشین داره، رستوران خوب میرن باهم! اینترنت 24 ساعته مجانی هم بعنوان اشانتیون بهشون میده.
 
داداش شماره دو: یه پسر رومانتیک
خوراک درددل بشینن نصفه شبها با هم درد دل کنن و گریه کنن با هم.
 
داداش شماره سه: بچه خلاف و شر چت روم
هر پسری بخواهد تو اینترنت اذیتشون کنه، خان داد
دانلود آهنگ جدید امیر تتلو |در واقع+متن +پخش آنلاین
♬♪♪♫♪♬
Download Amir Tataloo New Song |Darvaghe+textدانلود آهنگ جدید عاشقانه تتلو در واقع مرده بودم جونم شدی
اهنگ جدید در واقع از امیر تتلو
♬♪♪♫♪♬
برای دانلود آهنگ امیزتتلو بنام در واقع لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
 
متن آهنگ جدید امیرتتلو بانام درواقع 
────┤ ♬♪♪♫♪♬├────
در واقع عاشقانه ای دیگر در راه است…♪♪هر بار که تو هستی!!
در واقع من یه خُل زنجیریم که…♪♪همه جا استرس اینو دارم! تو
سلام . 
خب دلم میخواد با دید خوبی نسبت به این مسافرت نگاه کنم و برم پیش مامان بزرگ و بابابزرگ و ..... حس صف ناشدنی اون لحظات .
جمعه شب یک مراسمی هست و ما هم از اقوام نزدیک هستیم و مجبوریم در این مراسم شرکت کنیم . مراسم خیلی خاصی نیست اما گرفتن باغ تالار برای این مراسم و بزن بکوب دیگه ندیده بودم و چی بپوشم ها خانوما و غذا چی میدنهای آقایون هم شروع میشه . اگه عروسی بود میگفتم اشکالی نداره اما این ....  آخه کی اینجور چیزا رو مد کرده ؟؟؟؟  ://
با خود میگم ول
متن دانلود آهنگ دریا از مسیح و آرش
سختیای زندگی رونمیشه آسون گرفتبا حلب پاره نمیشه سقفی تو بارون گرفتنون بیار کباب ببراسمِ یه بازی بود فقطتو صفِ شلوغِ فقرحتی نمیشه نون گرفتاین روزا از رو نداریعاشق و معشوق میشنمن یه لیلی میشناسممهرشو از مجنون گرفتدختره گل فروش از بس کهگلاشو نفروختکاسه گدایی رو به سمتِ این و اون گرفتمردی که گلیمشو از توی آب درنیاوردیه اتاقِ بی اجاره گوشه ی زندون گرفتهیچ کسی زیره پرشگله رو به چرا نبردنی شکست و رنگ زوزهصدای چ
هیچوقت نمیتونم بفهمم یه دختر، چقدر توی زندگیش بهش فشار میاد،
یا کلا چه فعل و انفعالاتی توی مغزش انجام میشه،
که اصرار میکنه خودش رو حتما در اختیار هر مردی که میبینه بذاره.
اینکه یه بار با یکی یه دو سه بار صحبت کنی بعد بببینش و بعد باهاش بخوابی چون میشناسیش،
بد نیست. 
تجربه هست، داشتنش به دردت میخوره و اینکه طرف رو خب میشناسی.
 
ولی اینکه تو هرکی رو میبینی بخوای اصرار کنی که بهش بدی،
خیلی عجیبه.
 
گاهی وقتا به این مردیت فکر میکنم
که چطوری میشه یک
حاجی بندر سیبیلای کلفت داره و همیشه یه تسبی تو دستش حتی زمونی که با تاکسیش موسافر جابجا میکنه البته موقع کار و رانندگی کردن آرومه ها ولی امون از وقتی پیش رفقا بره حاجی اهل مسجد نی ولی اونایی که نماز میخونن و به دین و پیغمبر احترام میزارن و دوست داره هر از گاهی هم دو رکعت نماز توبه میخونه ولی اصلا اهل مشروب نی انگار از مشروب میترسه و خوب کم پیش میاد دست رفقاش ببینه او دلش مثل ماهی تو دریا کوچیکه و زود گریه ش میگیره فقط ماه رمضون و محرم نمازاشو ک
سلام 
من امسال ۲۵ ساله میشم و تا الان خواستگارهایی داشتم که بیشتر معرفی از طریق خانواده بودن، ولی قبول شون نکردم، دلیلم هم یا از نظر ظاهری بوده یا اینکه سطح تحصیلاتش پایین تر از من بود.
من ظاهرم تقریبا متوسط به بالاست و قدم بلنده و میخوام قدش بلند باشه ، الان مدتیه که خواستگار ندارم و از نظر روابط اجتماعی خوب نیستم و راحت با کسی گرم نمیگیرم.
مشکل اصلیم همینه که مثل بعضی از دخترها پر رو نیستم و کم حرفم، از طرفی این چند ساله مشغول درس خوندن بودم
"مردم""ما طرف مردم مان هستیم""سمتی می ایستیم که مردم ما ایستادند"چقدر این روزها استفاده از عبارت های مردم و طرف مردم و سمت مردم، زیاد شده است و هر کسی که بخواهد برای نظری که دارد پناهی پیدا کند، دیواری کوتاه تر از مردم نمی بیند.اما از قدیم گفتند «طبل تو خالی صداش بلنده».مردمی که این افراد از آنها دم می زنند دقیقا کدام مردم اند؟ چه کسانی هستند و کجا زندگی می کنند؟ چند درصد جامعه اند؟وقتی که سیاست برای شان اهمیت پیدا می کند تمام تلاش شان را می کنن
اول باید بتونیم حقیقت رو بشناسیم تا تو  قدم بعدی بشه اهل حقیقت بشیم.تو احادیث وارد شده: حق سنگینه ولی گوارا و باطل سبکه ولی کشنده. حق رو بگین هر چند ضد خودتون باشه. صبور باشین در مورد حق اگه حتی تلخ باشه.پس معلوم می‌شه که پیروی از حق سخت هستش با اینکه کمال در اونه و رفتن در مسیر باطل آسونه ولی ادمو به بدبختی می‌کشونه. با حقیقت بودن مثل صعود به قله‌ بلنده که سخته ولی نتیجه‌ شیرینی داره.حق یعنی قطعى، ثابت و یقین و حقیقت یعنی راستى و درستی.حق چیز
یکی از اقواممون اددم کرد،
 
ریموو و بلاک کردمش.
چرا؟
 
چون اولا میشناسم و آدم پرادعای بچه پولدار بیشعوره.
در ثانی هیچ دین و ایمونی نداره و خوشم نمیاد.
 
ثالثا ابله من فقط سه بار تو مراسم عروسی دیدمت واسه چی منو ادد میکنی؟ من چه مشترکاتی با تو دارم؟!
 
رابعا شبیه این نفهم نکبت خالی بند دروغ گوی کنسرت سوار کن (کنسرت مردم رو میذاره روی صدای خودش بدبخت) همین یارو نکبت نکبت پژوهه.
 
قیافه ش کپیییییی اینه حتی اون نحوه موهاش (همون که خیلی از پشونیش فاصل
زیر پنجره ی باز نشستم و دارم به این فکر می کنم که این روزها هر جایی چرخ می زنم چه واقعی چه مجازی، چیزی یا کسی پیدا نمیشه که بشه حتی یک ابسیلون از این دلتنگی و تنهایی و باهاش تقسیم کرد
دقیقا همین لحظه یه ماشین داره از کوچه رد میشه که صدای ترانه ی ناآشنایی ازش بلنده
ترانه من رو با خودش می بره به ناکجا آباد..
حس دلتنگیم عمیق تر میشه
و تبدیل میشه به یک حس عجیب که انگار از کودکی باهام همراه بوده و فقط با بعضی صداها، بعضی نورها و بعضی عطرها خودش و نشون م
شور روضه ای حضرت زهرا (س)
فاطمیه اول 98
هیئت جان نثاران امام زمان (عج) مشهد
وحید شکری
از اثر میخه اگه که مادر داره میمیره، زیر سرِ میخه
دانلود فایل صوتی و دریافت متن مداحی در ادامه مطلب
(کربلا نصیبتون + شهادت)

متن مداحی:
از اثر میخه
اگه که مادر داره میمیره، زیر سرِ میخه
این سرفه‌های خونیِ شب‌هاش از اثر میخه
زیر سرِ میخه
بی‌صدا میسوزه
دار و ندار علی میون شعله‌ها میسوزه
فاطمه بین آتیشه اما مرتضی می‌سوزه
بی‌صدا می‌سوزه
بین در و دیوار
همه وجودش
من میدونم که حرفام ممکنه خیلی تلخ باشه.
بدبختی من اینه که به خودم هم اینها رو میگم. فکر نکنین فقط اینجا مینویسم. یعنی هر روز به خودمم دعوا و سرکوفت میزنم که خجالت بکش.
ولی من ادم مجازی هستم، توی زندگیتون نیستم.
میتونین حداقل به عنوان یه خواهر حرفای منو بخونین و بذارین کنار بقیه حرفها. بد شما رو که نمیخوام.
به نظر من،
این کشوری که توش هستم،
جای زندگی نیست. چرا؟
کشوری که توش، دولت مینمم های مردم رو تامین کنه و اجازه هم نده که مردم پولدار و ثروتمند
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن قسمت #هشتم-ولی نداره که. اینهمه راه اومدی بعد یه نماز نمیخوای بخونی؟؟.-نمیدونم چی بگم... تو نماز خوندن بهم یاد میدی؟!-چرا که یاد نمیدم گلم☺با افتخار آجی جون..سمانه هم همه چیزوبا دقت بهم یاد میداد و منم کم کم یادم میومد ذکرها و نحوه گفتنش.دو رکعت نماز برای مامان بزرگ خوندم.خیلی دوست داشتم آقای فرمانده من رو در حال نماز خوندن میدید.شاید اصلا مامان بزرگ بهانه بود و به خاطراون نماز خوندن یاد گرفتم که باز دوباره جلوش ضایع نش
توی دو ماه گذشته، هر هفته حدود سه تا فیلم توی سینما دیدم.
و از هر ده فیلم،
هشت تاش یا درباره جنگ جهانی دوم بوده، یا نژادپرستی، یا برابری حقوق زن و مرد.
 
یکی از ایرادهای سیستم هواپیمایی کانادا اینه که،
باز هم چون کمونیستی و کارتلی مافیاییه،
فقط کلا دو تا هواپیمایی مهم و مطرح هست:
وست جت و ایر کانادا.
 
این دو تا، یکی از یکی بدترن
 
خلبان های بدکار و بی تجربه و سر به هوا،
همه چیز گرون،
هیچی بهت نمیدن بخوری،
اگه بار اولت باشه که میای کانادا و کارت ب
سکانس اول : هوا به شدت گرم بود ، شُر شر عرق می رخیتیم . اولین بار بود که تابستونِ شمال رو تجربه می کردیم . خدا رو شکر کولر ماشین رو قبلش درست کرده بودیم . داخل ماشین قابل تحمل بود و بیرون غیر قابل تحمل ! داداش از همون لحظه ی اول رفت تو کارِ تُنبان و زیرپوش ! اما من سعی داشتم مقاومت کنم . پیرهن تنم بود و هی به این خان داداش نگاه می کردم که چقدر خوش به حالشِ با زیر پوش ! یک گام عقب نشینی کردم . دکمه هاش رو باز کردم . اما باز هم غیر قابل تحمل بود . یه خرده که
من هر وقت هم خونه ایام سوپ میپزن یا غذا
 
میرم میگم وای چه خوشمزه هست عالیه.
اینو از خود کاناداییا یاد گرفتم. کالچرشونه.
 
برای همینم کیفیت غذاهای اینها پیشرفت نمیکنه چون نه کسی انتقاد میکنه نه انتقاد قبول میکنن.
 
سیستمی که توی اون فقط از هم تعریف کنن بهتر نمیشه.
کشوری که مردمش و کارمنداش فقط از هم تعریف کنن و به اصطلاح "نایس" باشن هم پیشرفتی نخواهد کرد.
 
هیچ پیشرفتی نخواهد کرد.
 
من هم خونه ایام میخواستن فوق بگیرن،
 
تا الان 6 تا شده تعدادشون، 
هیچوقتِ هیچوقت مث ایــــــن شبا و این روزایی که داره میگذره محتاج دعا نبودم...به این و اون با بغض،ملتمسانه نمیگفتم میشه واسه من خیلی دعا کنی؟نه واس درس و چیزای الکی!نه...!
واسه اتفاقی که قراره ۲۳تیر  ماه واسم بیوفته....واس رفتن از این شهر.....واسه شهری که بهش دلبستم...واسه تصمیمی که گرفته شد و علنی نکردم چون یه کورسوی امید داشتم به اینکه شاید کنسل بشه...و نشده تا الان....شاید رفتنی نشدیم...این روزا شدم مث اون ادمایی که بهشون گفتن تا چند ماه دیگه بیشتر
اولین چیزی که درباره این کتاب می خواستم بدونم، راجع به اسمش بود؛ اینکه ناتور دشت یعنی چی! تا اینکه به اونجایی از کتاب رسیدم که هولدن به فیبی درباره اینکه دوست داره در آینده چیکار بکنه، می گه. ناتور یعنی نگهبان، محافظ و ناتور دشت یعنی نگهبان دشت.
داستان درباره هولدن شانزده ساله ایه که از مدرسه اخراج شده و این اولین بارش نیست. اون مجبور می شه سه روز رو در نیویورک بگذرونه تا نامه اخراجش به دست خانواده اش برسه و مجبور نشه که خودش ماجرا رو توضیح بد
صبح روزبعدسراسرعمارت رو،سرسبزی دربرگرفته بودو درختای سربه فلک کشیده ی باغ چشم هر بیننده ای روبه خود خیره میکرد،هوامطبوع و دوست داشتنی بود و امادر داخل این عمارت؛کامی روبروی کاوه هی قدم رومیرفت،کاوه درحالی که پای راستشو به دیوارتکیه زده بود گفت:_بسه کامی اینقدرجلو چشمای من رژه نرو،اعصاب نزاشتی برام..کامی ازحرکت وایساد وگفت:_جنساروگرفتن،نزدیک سه میلیاردضررکردیم میفهمی یعنی چی؟!..کاوه درحالی که سعی داشت به عصبانیتش غلبه کنه گفت:_بازم جای
دانلود آهنگ ایوان بند شاهکار +متن و کیفیت
موزیک جدید و شنیدنی از گروه ایوان بند با عنوان شاهکار همینک از رسانه بزرگ جاز موزیک…
تنظیم کننده : مصطفی مومنی / آهنگسازی : فواد غفاری
Exclusive Song: Evan Band – Shahkar With Text And Direct Links In jazzMusics
ایوان بند شاهکار
»───♫♫●|●|●♫♫───«ای پریزاده عشق ، رسیدی آخر بهش … !به این که دست ـه سرنوشت … !قلبتو واسه من میخواست»──|♫●|──«بهم بگو سختت نیست انقده جذابیحال ـه من خوبه با حالت … !انقدر از تو گفتماز تو و زیباییت عش
طنز جالب و باحال انواع داداش برای برخی دخترا ، اصولا برخی دخترهای این زمونه هفت – هشت نوع داداش دارند.
 
هر کدوم از داداشاشونو هم واسه یه کاری میخوان.
 
داداش شماره یک: بچه پولدارماشین داره، رستوران خوب میرن باهم! اینترنت 24 ساعته مجانی هم بعنوان اشانتیون بهشون میده.
 
داداش شماره دو: یه پسر رومانتیکخوراک درددل بشینن نصفه شبها با هم درد دل کنن و گریه کنن با هم.
 
داداش شماره سه: بچه خلاف و شر چت رومهر پسری بخواهد تو اینترنت اذیتشون کنه، خان دادا
نه تنها همه لباسهای من رو بی اجازه دراوردن،
نه تنها بهم دست زدن،
نه تنها خشکم کردن (اون موقع کوچولو بودم و سینه هام هنوز اصلا یه کوچولو هم در نیومده بود)
بله منو لخت لخت نشوندن توی دفتر مدرسه،
و بچه ها همه پسر و دختر میومدن از پنجره و از در نگام میکردن و من از خجالت ذوب میشدم.
 
بعدم بهم گفتن که، اگه به پدرو مادرت  یا هرکس دیگه ای بگی چیزی،
نه تنها پدر و مادرت رو میندازیم توی زندون، بلکه تو رو هم اخراج میکنیم.
 
منو اخراج شدن خودم ناراحت نمیکرد،
و
بعد از انرژی گیرنده ترین کابوس دنیا خسته ترینم:/ وقتی خواب بودم میدونستم خوابه ! میدونستم کابوسه !‍ اما دوست نداشتم خودم رو بیدار کنم! یه جمله ای بود میگفت میدونین چرا من خودم رو با چکش میزنم ؟! چون وقتی بس کنم اونوقت حس خیلی خوبی داره!
خواب دیدم سر جلسه ی کنکورم . از همون اولش معلوم بود خوابه! چون هیچ جوری نمیتونست منطقی باشه که خانم ا.ک.ب.ر.ی مراقب جلسه ی کنکور باشه!( یه بار باید یه پست جدا گانه راجع به خانم الف که بیشترین ظلم ها رو در حق دانش آموز
ایستاده و نشسته و لمیده و یا در کافه های سده بیستم میلادی،"خرد در تاریخ بشر نقشی بسیار مشکوک بازی کرده1".
همچون تخته سنگی رها شده از دستان سیزیف میغلطی و میغلطی و میغلطی و مهر تأییدی بر این دور باطل خواهی زد.کدام شکاکِ عصیانگری بر این حقیقتِ ناحقیقتِ ارسطویی چون خدایان لرزه بر پیکره این هستی خواهد انداخت؟
تو چون ققنوس از نو متولد خواهی شد...
***
امشب بعد مدتها رفتم بیرون که البته دوستم از کرج اومده بود (حدود سه هفته ای بود که از خونه بیرون نرفته ب
دست می‌کشم جلوش. صاف شده. دو قسمتش می‌کنم. قسمت چپ کوچیک‌تر از قسمت راسته. پارچه‌ی سرمه‌ای رو می‌کشم روش. اولش با پارچه کُلش رو می‌پوشونم، بعد یک کمی می‌برمش عقب‌تر. اون‌قدر نگاهش می‌کنم که ساعت هفت و نیم می‌شه. زینب و نعیم بیرون، توی ماشین منتظرمن. هلش می‌دم زیر پارچه‌ی سرمه‌ای و هول هولکی عینک و ماسکمو بر می‌دارم، از در می‌رم بیرون. خم که می‌شم کفشم رو پام کنم، چشمم می‌افته به چشمام توی آینه. سعی می‌کنم نگاهش نکنم اما نمی‌شه. نگا
قبلنا انقد مغرور و خودشیفته بودم که به کسی محل نمیدادم .... شاید چون هر کی منو میدید خوشش میومد و این باعث غرورم میشد ... 
 
+ عشق آدمو ذلیل میکنه ...
 
یاد یه روزی برام امروز زنده شد و خواستم بنویسم 
با
دوستم بودم ...طبق معمول با سرویس دانشگاه برمیگشتیم ..تو آزادی پیاده
شدیم ... برادر دوستم همیشه میومد دنبالش ..خیلی بد دل بود و شکاک ...
اینسری براش کار پیش اومده بود و نتونسته بود بیاد دنبال دوستم ...
با
خودمون گفتیم خوبه که نیومده برج زهرمار ... یه کم حرف
ا
◄ ارباب حلقه‌ها (مجموعه‌فیلم)‏ (۲ ر، ۵ ص)

س

◄ سرگذشت نارنیا (مجموعه فیلم)‏ (۵ ص)

◄ سه‌گانه هابیت (فیلم)‏ (۵ ص)


ف

◄ فیلم‌های آلیس در سرزمین عجایب‏ (۱۶ ص)

◄ فیلم‌های پویانمایی بر پایه کتاب کودکان‏ (۴۴ ص)

◄ فیلم‌های پیتر پن‏ (۶ ص)


ه
◄ هری پاتر (مجموعه‌فیلم)‏ (۱۳ ص)


صفحه‌ها
این ۱۳۰ صفحه در این رده قرار دارند؛ این رده در کل حاوی ۱۳۰ صفحه است.

۱
۱۰۱ سگ خالدار (فیلم ۱۹۹۶)
۱۰۲ سگ خالدار

آ
آرتمیس فاول (فیلم)
آرتور و نامرئی‌ها
آلیس وارو
 
 
دانلود
 
ای لشکر صاحب زمان
ای لشکر صاحب‌ زمان آماده باش، آماده باش
بهر نبردی بی‌امان، آماده باش، آماده باش
سخته ولی باید دل کند
به خاطر تو از دنیا
مردای مرد این رو گفتن
لحظه ی آخر با مولا
می دونیم که همیشه روسپیدن
از دنیا مث مولا دل بریدن
خونین تن مث ارباب شهیدن
همه سفیرای عشقیم
زینبیای دمشقیم
با نغمه ی یا زینب
 با اقتدا به ساقی
از عمر کفر و تکفیر
چیزی نمونده باقی
ای همسنگر بیا
با بانگی آشنا
الله اکبر
الله اکبر
ای رهبر ازاده
آماده ایم آماد
وسیله نقلیه عمومی، BRT
کنار یک صندلی دونفره ایستاده بودم. رو به آفتاب 
سرم توی کتاب بود. 
احساس گرما کردم یک لحظه، خودم رو باد زدم
خانمی که کنار پنجره بود و شالی نسبتا آزاد روی سرش بود، رو به من گفت: خیلی هوا گرم شده.
گفتم بله. و حدس زدم که این جمله آغاز یک گفتگو باشه.
پرسشگرانه ظاهرم رو بررسی کرد.
ضدآفتاب روی صورتم سنگینی می‌کرد. دستمال کاغذی از کیفم درآوردم و کرم رو پاک کردم. 
با دقت نگاهم می‌کرد. مدتی سکوت بود. تا به زبان اومد و گفت: این ساق ها ه
جوک جدید خنده دار
‏تو فیلما دیدید طرف وسط مهمونی یهو میره تو تراس سیگار میکشه بعد یه داف مشتی میاد پیشش؟
اقا همش دروغه من رفتم سیگار کشیدم بابام داشت از اون بالا پرتم میکرد پایین شوهرخالم نذاشت
 خنده دار ترین جوک ها
‏به مامانم میگم این چجور چاییه ریختی؟ چرا نصفه ست؟
میگه: فرض کن تا همینجاشو خوردی، الان میخوای مابقی رو بخوری
قشنگ منطق و فلسفه رو کوبید از نو ساخت
جوک های خنده دار
دخترا تو سن 18 سالگی فقط به دکتر و خلبان با تمام امکانات فکر میکن
این روز ها اونقدر دارم تلاش میکنم و سرم شلوغه که دیگه حتی به خودمم وقت نمیکنم یه دستی بکشم :) یهویی تو این گرمای تابستون تا چهار پنج روز حموم نمیرم مگه اینکه جناب مادر یا پدر یک امری بکنن.گاهی حتی بابا و مامانم رو هم نمیبینم.
به شدت هم عصبی شدم و گاها سر خانوادم داد میزنم که چرا صداشون بلنده تا اتاق من میاد.
+شرمنده همه بیانی ها و بلاگرای عزیز هستم که وقت نمیکنم مطالبشون رو بخونم ولی باز از همه ممنونم که میان و حالم رو میپرسن.
حتی پروژه ای رو که قر
این روز ها اونقدر دارم تلاش میکنم و سرم شلوغه که دیگه حتی به خودمم وقت نمیکنم یه دستی بکشم :) یهویی تو این گرمای تابستون تا چهار پنج روز حموم نمیرم مگه اینکه جناب مادر یا پدر یک امری بکنن.گاهی حتی بابا و مامانم رو هم نمیبینم.
به شدت هم عصبی شدم و گاها سر خانوادم داد میزنم که چرا صداشون بلنده تا اتاق من میاد.
+شرمنده همه بیانی ها و بلاگرای عزیز هستم که وقت نمیکنم مطالبشون رو بخونم ولی باز از همه ممنونم که میان و حالم رو میپرسن.
حتی پروژه ای رو که قر
اگه هر وبلاگ شبیه یه خونه باشه، وبلاگای مختلف چه جور خونه‌‌‌ای هستن؟من با پیوندهای خودم شروع می‌کنم:
بانوچه: یه دوبلکس نقلیه با حیاط کوچولو و سقف و دروازه‌ها و پرده‌های یاسی. دیوارهای کوتاه حیاط و باغچه پر از گل. درخت ندارن تو باغچشون.
هدس: یه واحد متوسط تو یه برجه. یکی دو تا تراس دنج داره و اثاثیه‌ش انقدر ساده و خودمونیه که هیچ‌رقمه به برج‌نشینی نمی‌خوره. تو تراسش واسه پرنده‌ها هم چنتا لونه ساخته و هرچند وقت یه بار سر و صدای پرنده‌ها ب
رمان الف 
داستان شماره یک در وبلاگ 
قسمت. فرجام از داستان بلند مهربانو رو براتون به اشتراک گذاشتم. (جنون_مرگ) 
 
    به نام تاری 
    شماره یک. رمان الف 
  __مهربانو  ، در امتداد شوم‌ترین و   کینه‌جویانه‌ترین اقدام زندگیش  حرکت کرد و  طبق نقشه ای از پیش تعیین شده ، کپسولهای قرص شب پدرش را باز و خالی نمود، درونش را با پودر خاکستری رنگی با احتیاط پُر نمود و کنار لیوان آب گذاشت. اسپره‌ی تنفس پدرش را کاملا خالی نمود. گوشه‌ی شلنگ گاز بخاری را با ظر
میگن حس شما بعد از مهاجرت سه فاز اصلی داره: ماه عسل (همه چی خوبه، همه چی هیجان انگیزه، همه جا خوش میگذره، وای برم تجربه کسب کنم)، افسردگی (دلم نون بربری میخواد، دلم برای قرمه سبزی مامانم تنگ شده، کاش الان تو کوچه خودمون بودم، مقنعه جونم کجایی موهامو زیرت قایم کنم)، و پذیرفتن (عادت می کنم، پاتوق پیدا می کنم، خونه م واقعا خونه میشه، حس تو مسافرت بودن رو از دست میدم).
ماه عسل من شیش ماه طول کشید. برای آینده م تصویرای رنگی رنگی می ساختم. وقتی میرفتم خ
تصمیم گرفتم فعلا نرم طرح تا تکلیف یه سری چیزا روشن بشه.
یعنی خیلی مردد بودم و استخاره کردم آخرش و دقیقا جوابش این بود ک بذار توی نوبت بعد اقدام کن و دیگه استخاره هم نکن برای این موضوع
خدا هم انگار از مردد بودن های همیشگی من ب تنگ آمده است.
بعد از ملاقات قبلی و مشاور تمام این دو روز داشتم باخودم فکر میکردم و ابعاد مختلف رو میسنجیدم. و در آخر اون زمانی ک داشتم موهامو با حوله خشک میکردم ب این نتیجه رسیدم ک من با مهدی موافقم و این مسائلی ک مشاور دربا
در کبابی نشسته بودم و تبلیغات عالیس را از تلویزیون نگاه می‌کردم که دو آدم قمه به دست وارد مغازه شدند. سریع از جایم بلند شدم و از کنارشان فرار کردم و بیرون زدم. همین طور که عقبکی نگاهشان می‌کردم با ترس و لرز رفتم و آن طرف خیابان ایستادم.
قرار بود ۴ تا کوبیده با یک‌نان کامل برایم‌ بزند. بهشان می‌خورد از ته نیروگاه آمده باشند. پیرهن مشکی پوشیده بودند و یکی‌شان که قد کوتاه تر و چارشونه‌تر بود یه دستمال یزدی دور گردنش انداخته بود.
درست نمی‌دانم
تقریبا همه بچه‌های ورودی زیستمون برای من دور و مسخره و سطحی‌ و اهل عیاشی و این‌هان. یک مدل عجیبی از افراط و تفریط. یک‌جورهایی غرق نشدن توی مطالب، راحت گذشتن و برنامه‌ای برای آینده نداشتن توی چهره‌شون می‌بینم. نمی‌دونم شاید هم اشتباهه. به‌هرحال من یک ترم یک درس سه‌واحدی مهم و بسیار اعصاب‌خردکن باهاشون گذروندم و خب توی این‌ یک ترم نظرم عوض نشد:) می‌دونی؟ بیشتر این‌طوری گذشت که من با کسی ارتباطی برقرار نمی‌کردم تا خود طرف نمی‌اومد طرف
این روایت از #امام_علی (ع) را چگونه شنیده بودید: خلخال از پای زن یهودی به ناحق غارت شده و آدم از شنیدن این غصه اگر دق کند، حق دارد. ‌در روایت اصلی، غصه، غصه‌ی بی‌غیرتی مردمان آن سرزمین دربرابر
ظلم است درحالیکه مردان آن سرزمین، با کمترین مقاومت، سپاهیان معاویه را بدرقه کرده و دربرابر تعدی به زنانشان، به التماس و اظهار عجز افتادند. متفاوت است نه؟ و این درحالی‌است که در روایت عام، غصه‌ی تعدی ناحق به یک زن یهودی برجسته می‌شود. هردو جان‌کاه‌ا
من دارم کار میکنم این یعنی هنوز میشه بهم امیدوار بود. هرچندکه چند ساعتی رو از دست دادم اما هنوز زمان هست و من سعی میکنم به بهترین نحو ازش استفاده کنم. 
نمیدونم چرا با این که ازدیبهشت هست من این همه احساس سرما میکنم. هوا برای من سرده یا برای همه؟ تمام جونم میلرزه از سرما. 
گوشم این روزا نمیدونم چرا اینقدر زیاد میشنوه :/ مسخره است میدونم اما صدا خیلی بلنده برام و من متعجب که چیکارش کنم. بعضی وقتها از دستش کلافه میشمو اعصابم خورد میشه. سکوتم خودش ن
*داستان ریش من*
♻ تازه پشت لبم سبز شده بود و تارهای ریش نازکی گردی صورتم را پوشانده بودند، سنم مرز چهارده سالگی را پیموده بود و سال دوم دبیرستان را شروع کرده بودم.درس دینی و حفظ نخوانده بودم تازه پایان همان سال تحصیلی اولین مرتبه چهل روز جماعت تشکیل شدم.نماز را از اول دبیرستان، هنگامی که وارد فضای خوابگاهی شده بودم آغاز کردم، و یک کلاه سفید هم بر سر می‌گذاشتم.رئیس مدرسه که خودش هم نمازگذار بود در ابتدا چیزی نمی‌گفت اما کم کم وقتی من را می‌د
میثم! کجاش شکل اونه؟!
نه حاجی! این جفت من نیس!
این دختره قد بلنده
فرزانه این قد بُلن نیس! 
 
میخوای یه کم تُن تَرِش کن!
 
فرزانه رو میشناسم من
اون اینجوری را نمیره!
جز من اصن را نداره
دست کسی رو بگیره!
 
خب خوبه! شُل کن! رسیدیم!
 
موهاش چشاشو گرفته
مانتوش یه خورده گشاده
دسبندشو دیده م اما
دسبندِ مشکی زیاده!
 
بسه! جلوتو نگا کن!
 
میثم! خیالاته شاید!
میگم شَبیش بوده لابد؟!
فرزانه رو میشناسم من
شالش اصن شُل نمیشد!
 
روت و اصن برنگردون!
 
من روم نشد خوب بب
چی چی رو آخه من عاقلم؟ من اتفاقا خیلی هم احمقم. خیلی هم نادونم. خیلی هم جاهلم. والا. تعارف ندارم که باهات. باور نمی کنی؟ به هیچیم اصلا. اون روز داشتم بهش همینا رو میگفتم سر خاک. چیزی نمی گفت. فقط سرش رو مثل بر اخفش تکون می داد. هر چی باشه این که بدونی احمقی بهتر از اینه که خودت رو عاقل بدونی وقتی که نیستی؟ ها؟ نه؟ چرا؟ ولش کن اصلا. دستت رو بده بریم یکم اون ورتر. آهان همینجا. آره. همینا رو می گفتم بهش. گفت چرا اینجوری هستی آخه تو؟ گفتم چه جوری؟ گفت این
امروز رفته‌بودیم بازدید ذوب آهن اصفهان. در عین جالب بودن، متوجه شدم که اصلا حیطه‌ی کاری مورد علاقه‌ام نیست [حالا نیست خیلی راه‌مون می‌دن و به زور می‌خوان ببرن‌مون اون‌جا! محض رضای خدا یه دونه خانم هم نبود، حتی به عنوان اپراتور!].
خیلی از شهر دور بود، فکر می‌کردم نزیدک‌تر باشه. موقع ثبت نام هم بهمون گفته‌بودن به همراه صبحونه و ناهار، ولی منظورشون از صبحونه یه دونه بیسکوییت دایجستیو بود با یه آب‌میوه‌ی بد مزه، ناهار هم که هیچی. چون تولد
پدر و مادری که با این عنوان هر بلایی سرم آوردین و من چاره ای جز تحمل نداشتم، از شما متنفرم.
پدر و مادری که هر قدم نزدیکی به شما برای من پر هست از اضطراب و سرکوب شخصی و تنش و شکایت، از شما متنفرم.
پدر و مادری که خونه جای جنگ و شهوت بی ملاحظه ی شما بود، از شما متنفرم.
پدر و مادری که محبتتون فروشی بود و  حتی در آخر هم زرنگ بودید و اون رو دریغ می کردید تا سود کنید، از شما متنفرم.
پدر و مادری که درد و دل من با دوستانم از چنگ و آزار درون خانه جرم بود و در عو
سلام سلام به دخترعزیزم!
امشب چطوری؟یادزینبم افتادم(خواهرت)
خیلی دوستت دارم.خداحفظت کنه!وقتم کمه این چندروز برای همین زود میرم سرخاطرات امربه معروف دوستام.
ددرکانال یکی ازدوستام فرستاده بود که:#خاطره_شماره_30توی سرویس دانشگاه نشسته بودم که صدای  موسیقی خانمی که راننده پخش می کرد، شنیده شد؛ کتابم رو باز کردم و به بهونه اینکه قصد مطالعه دارم و صدای ضبطتتون یه کم بلنده، یا کمش کن واسه خودتون ؛ یا خاموش کن؛ با لحنی خیلی مودبانه به راننده گوشزد

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سرویس پکیج دیواری لورچ چیست؟